نسل z بچههایی هستند که در دنیای ارتباطات به دنیا آمدهاند و از زمانی که چشم باز کردهاند با مفاهیمی مانند شبکههای اجتماعی و تکثر فرهنگی روبهرو بودهاند. اکنون نسل z یا زومرها در حال تصاحب دنیا هستند و حدود ۴۱ درصد از نیروی کار دنیا را تشکیل میدهند. این نسل در کشور ما متولدان دهه 80 هستند که خاطرهای از دوران دایلآپ ندارند و تا به خودشان آمدند در جهان اینترنت و شبکههای ارتباطی غوطهور شدند.
توسعه اینترنت و شبکههای اجتماعی موجب تکثر و تنوع نگاه در این نسل شده و نگاه آنها را نسبت به جهان پیرامون تغییر داده است. بررسی این موضوع از دغدغههای سعید الهی، تهیهکننده «زومرهای ایرانی» بود که با همراهی امیرحسین خلیلزاده، کارگردان اثر به تولید این مستند بلند سینمایی منتج شد، مستندی که ساخت آن به تازگی به پایان رسیده است.
امیرحسین خلیلزاده پس از هشت ماه فعالیت پژوهشی و انجام سه مرحله فیلمبرداری، در فرایندی دوساله ساخت مستند را به سرانجام رساند. به باور او محوریت مستند آن قدر قابل بحث و پیچیده بوده که هر بار با موضوع جدیدی مواجه شده و زمان ساخت را طولانیتر کرده است. او که این مستند را به سفارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته است، درباره مسیر پژوهشی آن به خبرنگار ما میگوید: مسائل مربوط به نسل دیجیتال یا دهه هشتادیها و نگاه متفاوت آنها به جهان پیرامون، دغدغه مشترک من و تهیهکننده کار بود، آقای الهی درباره این موضوع کار کرده بودند و پیشینه ذهنی داشتند. میخواستیم در این باره یک فیلم آگاهیبخش بسازیم بنابراین با چند نفر از کارشناسان وارد گفتوگو شدیم. دکتر محمدصادق دهنادی از ابتدای کار مشاور پروژه بودند، بیشتر از 20 جلسه گفتوگوی مشترک با ایشان و آقای منوچهر اکبرلو داشتیم که به محورهای شفافتری درباره موضوع اصلی رسیدیم؛ اینکه پیش از تحلیل بچههای این نسل، بایستی آنها را درک کنیم. به گفته او، روایت فیلم درباره متولدان نیمه نخست دهه 1380 است که قرار است مخاطب با زوایای مختلف زندگی این نسل آشنا شود. در این فیلم با توجه به اهمیت نقش متولدان این دهه در آینده کشور و تفاوتهای اساسی روحیات آنها با نسلهای پیش از خود، تصویری شفافتر و صریحتر از این نسل و ویژگیهای منحصر به فردشان به بیننده انتقال داده خواهد شد.
تفاوت در سبک زندگی خلیلزاده با بیان اینکه نسل زومرها یا نسل z اصطلاحی فراگیر در جهان برای این نسل است، میگوید: از این منظر به زومرهای ایرانی پرداختیم، نسلی که از سال 2000 به بعد به دنیا آمدهاند و از سال 2010 به بعد در فضای امکانهای دیجیتال بزرگ شدهاند یعنی مانند نسل پیش از خود با پیشینه ذهنی وارد دنیای دیجیتال نشدهاند. به گفته وی، ویژگیهایی که زومرهای ایرانی دارند و اختلافی که با همنسلان خود پیدا کردهاند، سبب شده آنها به لحاظ اجتماعی دو زیست متفاوت در درون خانواده با بیرون از خانواده داشته باشند. این نسل نسبت به نسلهای پیش از خود، ویژگیهای متفاوتی دارد و والدین و بزرگترها با آنها باید مواجههای آگاهانه داشته باشند در واقع با روشهای قبلی نمیتوان با این نسل ارتباط برقرار کرد. این موضوع، بستر اصلی روایت فیلم ماست.
تکثر فردیت با توجه به حساسیت موضوع و پراکندگی مسائل مرتبط با آن، روند رسیدن به وحدت موضوعی در روایت چگونه بود؟ کارگردان فیلم در این باره میگوید: در ابتدای مستند، راوی به این مسئله اشاره میکند که نه تنها با تنوعی از ویژگیها در این نسل مواجهیم بلکه با نسلی روبهرو هستیم که تکثری از فردیت هستند. تا پیش از نسل زومرها با تیپیکالهای اجتماعی مشخصی روبهرو بودیم، بخشی از این تیپیکالها سبک زندگی قومیتی و بومی را دنبال میکردند و بخشی هم تیپیکالهای اجتماعی و سیاسی را، اما زمانی که با این نسل ارتباط برقرار میکنید میبینید تکثر فردی آنها چقدر بالاست هم در قشر مذهبی و هم غیرمذهبی، این نسل سرشار از تناقضهاست. مواجهه با این شرایط برای گروه سازنده مستند، چالشبرانگیز بود، خلیلزاده توضیح میدهد: سعی کردیم به علل این موضوع بپردازیم چون مستندساز نباید دست به قضاوت بزند بلکه باید با نگاهی کلنگر، آگاهیبخشی کند. سعی کردیم به موضوعاتی که نوجوانان با آن مواجه هستند بپردازیم چون فردیت این نسل در سبک زندگیاش غالب است. آنها وحدت موضوعی را وجه مشترک زندگی بیشتر نوجوانان ایرانی در نظر گرفتند که همان امکانهای فضای مجازی، روبهرو شدن با تنوع دادهها در دنیای مجازی و حتی تفکر پولسازی در این نسل است در واقع موقعیت این نسل را از سه منظر مدرسه، خانواده و دنیای مجازی مورد بررسی قرار دادند. خلیلزاده درباره یافتن جامعه آماری مستند و نوجوانانی که روبهروی دوربین این مستند نشستهاند، میگوید: ما با جامعه متکثری مواجه هستیم از روستایی و پایتختنشین گرفته تا قشر متوسط و مرفه ولی وجه اشتراک همه آنها با وجود تنوع سبک زندگی خانوادههایشان، حضور در فضای مجازی بود. تصمیم گرفتیم جامعه آماری را از قشر متوسط انتخاب کنیم و فراخوان درخواست مصاحبه با نوجوانان را در چند مرحله منتشر کردیم. دکتر محمدصادق دهنادی هم که مشاور پروژه بودند، فهرستی از دهه هشتادیها به ما معرفی کردند. در نهایت به 15 خانوادهای که پدر، مادر و فرزند از تنوع خاصی برخوردار بودند رسیدیم و حدود پنج نوجوان دیگر هم با شرایط ویژهتری انتخاب شدند.
تبعات مواجهه قضاوتگرانه این فیلم قرار است یک مستند بلند سینمایی در 65دقیقه باشد اما به گفته کارگردان آن میتوانست تا دو ساعت هم ساخته شود چون حرفهای مهمی برای گفتن دارد اما به حد کد دادن به مخاطب اکتفا شد. خلیلزاده تأکید میکند: مستند نکات جزئی زیادی دارد که میتواند در مجموعه مستند دیگری به آنها پرداخت. دغدغه من و آقای الهی هم این است که بتوانیم مجموعه مستند جذابی درباره تنوع بچههای دهه هشتادی توانمند بسازیم، بچههایی که شاید تواناییهایشان برای نسل پیش از خودشان قابل درک نباشد اما معرفی این توانمندیها موجب شناخت بهتر آنها میشود. به باور او مشکل بر سر رابطه با این نسل نیست، رابطه ظاهراً وجود دارد ولی دنیای این بچهها برای نسلهای قبل ناشناخته است. کارگردان مجموعه مستند «قصه رسیدن» در پاسخ به اینکه برخورد سطحی و قضاوتگرانه با نسل زومرها چه تبعاتی را در پی خواهد داشت، خاطرنشان میکند: قضاوتگری تبدیل به یک همهگیری در جامعه ما شده و مانند دیواری است که جلو چشم و گوشمان را برای ارتباط مؤثر گرفته است. در مقام مستندساز، کار سختی است که قضاوت نکنیم. نخستین راه گریز از قضاوتگری این است که با موضوعات، مواجهه اصلاحی و آموزشی نداشته باشیم بلکه ابعاد و وجوه مختلف آن موضوع را به صورت کامل ببینیم. ما پیش از دیدن هر پدیدهای، درباره آن قضاوت میکنیم و حکم میدهیم. به نظرم بزرگترها پیش از هر قضاوتگری و مواجهه اصلاحی باید درک درست و کاملی از دهه هشتادیها پیدا کنند.
نظر شما